اس ام اس های فوق العده زیبا و عاشقانه آبان ماه 90
پیامک های عاشقانه در سه علی سه
استعداد عجیبی در شکستن داری….
قلب…غرور…پیمان…
استعداد عجیبی در نشستن دارم….
به پای تو…به امید تو…در انتظار تو
.
.
.
.
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو بوده به دیگران برسد
.
.
.
.
خدا تو را برای عاشقانه زیستن
به من نداد
برای شاعرانه زیستن
ز من گرفت . . . …
.
.
.
.
ﻣن دیگه ﻫﯿﺞ ﻭﻗﺖ ﺻﺪﻗﻪ ﻧﻤﯿﺪﻡ ؟
.
ﭼﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﻼ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ،
ﻃﺎﻗﺖ ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺑﻼ
.
.
.
.
بسترم
صدف خالی یک تنهایی است
و تو چون مروارید
گردن آویز کسان دگری
.
.
.
.
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی بایست داد
.
بقیه اس ام اس ها در ادامه مطلب…از دست ندید
.
.
.
دلـت به ماندن نیست بـرو،
عشـق كه گـدایی نـدارد.
یادت نیست مگر؟
…
این نذر مـن بود،
كه كوه شوم و پای نبودنهایت بمانم
.
.
.
.
ما با دلمان هنوز مشكل داریم
صد سنگ بزرگ در مقابل داریم
معشوق خودش می بُرد و می دوزد
انگار نه انگار كه ما دل داریم !
.
.
.
.
عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتـن هست
هنوز دنبال یه بهــــونه*ای…..
که بمـونـی !
.
.
.
.
عبور تو از حوالی چشم های من, تنها اتفاق غیر منتظره ی
زندگیم بود چراکه من… همیشه منتظر نیامدنت بودم … !
.
.
.
.
هم آشوبگری و هم خاموش
کولی وار می توان دوستت داشت
همین که باد را به آغوش می کشی
.
.
.
.
زندگی نامه ی شقایق چیست ؟
رایت خون به دوش وقت سحر
نغمه ای عاشقانه بر لب باد
زندگی را سپرده در ره عشق
به کف باد و هرچه باداباد
.
.
.
.
آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است
یک دم رها نمی کنی ام سوختم بس است
سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش
خون را چو لعل در جگر اندوختم بس است
.
.
.
.
اینروزهــا
هیـــچ چیـز
سر جـایـش نیست!!
جـز تـو
بـــدجــور جــا گـرفتـی در دلـم
.
.
.
.
سرم را روی شانه ات بگذار
تا همه بدانند
” همه چیز ”
زیر سر من است
.
.
.
.
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من
مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
.
.
.
.
دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداری از آن
چشمان خون سرد تو پیداست ، که قلب تنگ سابق را نداری…
.
.
.
.
هنوزم وقتی میخندی دلم از شادی میلرزه …
هنوزم چشمای من شوق دیدنت رو داره
هنوزم برق نگاهت توی شبهام پرستاره است
هنوزم عطر نفسهات واسه من عمر دوباره است
.
.
.
.
سیب دلم …
لک زده است
برای عطر دستانت !
گمم نکن !!
قول ..
که گوشه ی حافظه ات ..
آرام بنشینم !
بگذار بمانم !..
آرام گوشه حافظه ات فقط
.
.
.
.
وقتی پایت خواب می رود
نمی توانی درست راه بروی
لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود
نمی توانی درست فكر كنی.
عاشق می شوی!!!
.
.
.
.
دندانهایت
کاخ سفیدی ست
که سیاست لبخندت را حفظ می کند
بی شک
انقلاب مخملی
از پوست تنت شروع شد
و تا کودتای تنت ادامه یافت
.
.
.
.
دلتنگى”
حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره
تمنای بودنش رامیکند
.
.
.
.
فاصله خط عابر پیاده ندارد ، دست مرا بگیر و از آن رد کن ، قرار
دیدار ما هر نیمه شب ، خیالت که نمی گذارد بخوابم
.
.
.
.
از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!
.
.
.
.
در شب آسایش ماه ، کنج پستوی خیس از عطر شب بوها
پشت نقاب غبار آلود خاطره ها ، تصویری از درنگ را نقاشی می
کنیم
.
.
.
.
تو را طلب نمیکنم…نه اینکه بی نیازم … صبورم.. “
.
.
.
.
دلم یک جای دنج میخواهد
آرام و بی تنش
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی!
…
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد !…
مثلا آغوش تو!.