اس ام اس باران – جملات جدید و قشنگ بارونی
باران که میبارد
باید یه آغوشی …
پنجره ی بازی …
بوی خاکی …
صدای تپش قلبی …
گره ی کور دست ها و پاهایی …
باید چیزی باشد
باران که میبارد …
باید کسی باشد!
.
.
.
اینکه چقدر از آنروز ها گذشته ،
یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم،
یا اینکه هرکداممان کجای ِ دنیا افتاده ایم…
اصلا مهم نیست.. !
باز باران که ببارد ،
هر وقت که میخواهد باشد ،
دلم هوایت را میکند …
.
.
.
بغضهای مرطوب مرا باور کن،
این باران نیست که میبارد ،
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد
.
.
.
برای از بین بردن یک عدد معشوقه
نم باران کافی ست …
.
.
.
وای باران باران
شیشه ی پنجره را باران شست..
از دلِ من اما ,چه کسی نقشِ تورا خواهد شست..
.
.
.
همینکه بگویید : « آه , گمـــانم امروز بـاران ببــارد . »
کـافـی ست تا ابـرها دوستــتان داشتـــه باشنــد
وَ البـته شمـا را کـه چشـم به راهـشان بـوده اید
.
.
.
شـما را بیــــــــــــــشتر
آدم هـایِ غمگـینِ دوست داشتـنی
در میـان شما کسـی هـست
کـه با یـک تـکه ابـر کوچـکِ خـاکـستری
قـرار داشـته بــاشد ؟
.
.
.
بـاران کمــی آهستــه تــر
اینجــا کســی در خـانـه نیسـت
مــن هستــم
و
تنهــایــی
و
دردی کــه نــامـش زنـدگیســت …
.
.
.
همچنـان منتـظرم
تـا قطره های بـاران
تـو را از آن بـالا در آغوشم رهـا کننـد
یا غـرق می شوم
یا رفیـق شبهای بـارانیت می مانـم …
.
.
.
نَــیـــا بــــاران ! …
زَمــیــن جــــایِ قَـــشَـــنگـــــی نــیست…!
.
.
.
مثل باران چشمهایت دیدنی است
شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی است
.
.
.
دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند… ؛
امروز عجیب؛
بی واژه؛
بی حصار… ؛
می خواهمت…
.
.
.
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد . . .
.
.
.
کاش نامت باران بود…
آنوقت تمام مردم شهر هم
برای آمدنت دعا می کردند …!
.
.
.
دِلِ مَـــــن
کُــــلــبـــۀ بـــارانــیـستـــــــ …
وَ تُـــــو ،
آن بـــارانِ بــــی اِجــــازهِ ای ؛
کِــــه نـاگــــهــــان دَر اِحــســــاسِ مَـــــــن ،
چِـــکِّــــــه مـــــی کُـــنــــــی…
.
.
.
به باران سپرده ام
وقت آمدنت
هوای کوچه را داشته باشد
گوشم به زنگِ در است
مبادا آهسته بیایی!
.
.
.
تـــو
این روزهــا
برایـم حکم باران را داری..
درست وســط کـویـر،
همون قدر زندگی بخش
همون قدر مــحــال!
.
.
.
باران که بند بیاید
تازه خاطره شروع می کند به چکه کردن…!!
نمک روی زخم ست بارانی که بی تو ببارد!!
.
.
.
تلنگر کوچکی است بــاران
وقتی فراموش میکنیم ؛
آسمان کجاست …
.
.
.
من غرورم را مدیون بارانم
هنوز باران را سپاس که پنهان کرد اشک هایم را
باران را سپاس که آبرویم را خرید
تا نفهمند آدم ها که من از تنهایی نیست که قدم می زنم
من زیر باران رفتم تا که آسوده خاطر ببارم بی آنکه بترسم از نگاه کسی
به سلامتی باران که حفظ کرد غرورم را…
.
.
.
تو می گویی باران صدای پای اجابت است ؛
نیاز کن ! اما مسلک من ، مسلک درویشان است !
چه دارند که از هر حیث بی نیازند ؟!
آن نیازی که تو را بی نیاز می کند !
اما من در اوج بی نیازی ، به تو نیاز پیدا کردم !
پس ببار باران . . . !
اس ام اس های عاشقانه ی بارونی 93
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
.
.
.
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
.
.
.
فرقی نمیکنه هوای الان چند نفره ست !
مهم اینه که تو نیستی و من مجبورم”تنهایی” دلتنگی آسمون رو تحمل کنم …
.
.
.
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد…
.
.
.
همواره تنهاییم
در جمع یاران هم
در یک کویر خشک
در زیر باران هم
.
.
.
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
.
.
.
باران که میبارد ، دلم برایت تنگ میشود …
راه می افتم بدون چتر ، من بغض میکنم ، آسمان گریه !
.
.
.
باران یعنی نقطه چین تا خدا …
.
.
.
باران که می بارد :
یکی باید باشد که به تو زنگ بزند و بگوید چترت را برده ای ؟
یکی که نگرانت باشد حتی نگران اینکه زیر باران به این لطیفی خیس شوی …
یکی باید باشد که دست بکشد توی سرت و آب ها را کنار بزند …
اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای ؟
و کسی نبوده که دست بکشد توی موهایم …
اصلا همه ی اینها بهانه ایست که وقتی باران می بارد یکبار دیگر یاد تو بیفتم …
.
.
.
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند
.
.
.
باران بیاید یا نیاید ،
تو باشی یا نباشی ،
خاطرت باشد یا نباشد ،
من خیس از یاد توام !
.
.
.
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
.
.
.
یه خیابون
یه بارون
دستهای یخ کرده
یه آهنگ
کلی فکر !
و پاکت سیگار به ازای تمام شارژهایی که باید برای با “تو” بودن خریده میشد … !
.
.
.
بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید تنم را به قطرات باران می سپارم …
می گویند باران رساناست ، شاید دستهای مرا هم به دستهای تو برساند …
.
.
.
دیشب خدا آهسته در گوشم گفت :
دیگه بسه ، بارانم از اشکهایت خجالت میکشد …
.
.
.
دلم باران میخواهد و چتری خراب و خیابانی که هیچگاه به خانه ی تو نرسد …
.
.
.
این که چقدر از آن روز ها گذشته یا اینکه چقدر هر دویمان عوض شده ایم یا اینکه هر کداممان کجای دنیا افتاده ایم اصلا مهم نیست …
باز باران که ببارد ، هروقت که میخواهد باشد ، دلم هوایت را میکند …
.
.
.
زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …
ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …
.
.
.
من با تو زیر باران نرفته ام اما باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود …
.
.
.
تنها برخی از آدمها بـــــاران را احساس می کنند !
بقیه فقط خیس می شوند …
.
.
.
باز باران میبارد و همه جا خیس است ، چشمان خیسم را کجا آویزان کنم ؟
.
.
.
من برای تو چتری بیش نبودم …
بـاران که تمام شد فراموشم کردی !
تو تتنها همقدم باران می خواستی اما من خود باران شدم بعد از تو …
.
.
.
نام تو دعای نستجاب باران است ، هربار که تو را خوانده ام ، باریده ام …
.
.
.
باران چه خوشبخت است ، از آن بالا همیشه عشق بازی دیده است …
.
.
.
بریز ای نم نم باران دلم خون شد ز تنهایی
اسیر دردم ای باران چرا دردم نمی کاهی ؟
ببار ای قطره ی مرهم ، زبانم تشنگی دارد
به این دل خسته عاشق که او هم عالمی دارد
.
.
.
آمدن را از باران بیاموز …
رفتن را از دل من !
.
.
.
عشق لالایی بارون تو شباست ،
نم نم بارون پشت شیشه هاست ،
لحظه شبنم و برگ گل یاس ،
لحظه رهایی پرنده هاست ،
لحظه عزیز با تو بودنه ،
آخرین پناه موندن منه
.
.
.
باران یعنی تو برمی گردی …
الان داره بارون میاد …
.
.
.
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ،
یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم ،
بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ،
میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم
.
.
.
ﻧﻴﺎ ﺑﺎﺭاﻥ … ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اﺵ ﻧﻜﻦ !
ﻣﻦ و اﻭ ، ﻣﺎ ﻧﺸﺪﻳﻢ …
.
.
.
فیزیک بعدترها ثابت می کند در روزهای بارانی جای خالی آدم ها بزرگتر می شود …
.
.
.
سراپا خیس از عشق و باران …
در پاسخشان چه خواهی گفت اگر بپرسند : آستینت را کدامیک تر کرده است ؟
.
.
.
حالا تا بارون میگیره حس برگا رو میدونم …
.
.
.
عشق مانند بـــــاران است …
آنگاه که نیست همه آرزویش را دارند و وقتی هم که میاید همه میگریزند …
.
.
.
دنیای من همه جایش بارانی ست ؛
هر چه کمتر بدانی کمتر خیس خواهی شد …
.
.
.
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
تو را با لهجه ی گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ایی در کوچه های آبی احساس
تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم
اس ام اس و جملات بسیار زیبا و عاشقانه با موضوع باران
تو آن باران تند بی قراری که راهی غیر باریدن نداری ، نمی ماند نشانی از بدی ها اگر بر تک تک دلها نباری.
.
.
.
مثل باران چشمهایت دیدنی است ، شهر خاموش نگاهت دیدنی ست ، زندگانی معنی لبخند توست ، خنده هایت بی نهایت دیدنی ست.
.
.
.
بی تو هر شب عاشقی بارانی ام لاله پژمرده و زندانی ام / بی تو در کنج همه دلواپسی / بی تو من آغاز یک ویرانی ام.
.
.
.
همیشه ابرا می بارن اما همه عاشق ستاره ها میشن مواظب باش چشمک ستاره ، گریه ی ابرو از یادت نبره..
.
.
.
یک ساعت که آفتاب بتابد ، خاطره آن همه شب های بارانی از یاد می رود این است حکایت آدم ها ، فراموشی.
.
.
.
تو طراوت باران ، تو سخاوت زمینی / تو کرانه های قلبم ، بهترین ، تو بهترینی.
.
.
.
طنین آشنای برف و باران ببین اکنون صدای برف و باران ، زلالی و سپیدی درهم آمیخت میان خنده های برف و باران.
.
.
.
چو کودک زیر باران می دویدم ، چه نجواهایی که از باران شنیدم ، من از آیات سبز آفرینش ، تماشایی تر از باران ندیدم.
.
.
.
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی / گرچه پائیز نشد همدم و همسایه من / به که گویم که تو باران زمستان منی.
.
.
.
سکوتم را به باران هدیه کردم / تمام زندگی را گریه کردم / نبودی در فراق شانه هایت / به هر خاکی رسیدم تکیه کردم.
.
.
.
نگاهم یاد باران کرده امشب ، مرا سر در گریبان کرده امشب ، غم و فریاد من از این و آن نیست ، دلم یاد رفیقان کرده امشب.
.
.
.
همراز کویرم تب باران دارم. در سینه دلی شکسته پنهان دارم. بر گوشه سنگ قبر من بنویسید من هر چه که دارم از رفیقان دارم.
.
.
.
پشت یک تنهایی شبی نمناک و بارانی ، تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
.
.
.
تا نباشد این جدایی ها ، کس نداند قدر یاران را ، کویر خشک می داند بهای قطره باران را…
.
.
.
بی تو من از نسل بارانم ، چون ابر بهارانم گریانم بی تو من با چشم گریان سیل غم برد آشیانم.
.
.
.
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم ، چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم ، یا من برسم به یار و یا یار به من ، یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم.
.
.
.
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت.
.
.
.
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی / آه باران من سراپای وجودم آتش است / پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی.
.
.
.
غلط کرده باران
حالا که مرا به تو بد عادت کرده
بی تو می بارد
روز و شب
بی خستگی
وقتی خودت نیستی،
باران هست
.
.
.
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل…خوب است!
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد…
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!!
.
.
.
با ابرها چه غصهی پنهانیست؟
این عصرِ چندشنبهی بارانیست؟
وقتی که میبُریم مدام از هم
این عشق نیست، چاقوی زنجانیست
.
.
.
آمدن را
از باد و باران بیاموز
رفتن را
از دل ِ من.
.
.
.
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم: من تنها نیستم, تنها منتظرم
.
.
.
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
.
.
.
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد ، ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم ، به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
.
.
.
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند
.
.
.
بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد
جدیدترین اس ام اس های بارانی مرداد 93
کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .
.
.
.
روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار
اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد . . .
.
.
.
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من / به که گویم که تو باران زمستان منی . . .
.
.
.
میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی
پس لااقل باران را بهانه کن ، دارد باران می آید . . .
.
.
.
به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . . .
.
.
.
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!
.
.
.
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم:
من تنها نیستم , تنها منتظرم
.
.
.
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
.
.
.
همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .
.
.
.
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .
.
.
.
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند . . .
.
.
.
بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد . . .
.
.
.
مثل باران چشمهایت دیدنی است /٬ شهر خاموش نگاهت دیدنیست
زندگانی معنی لبخند توست / خنده هایت بی نهایت دیدنیست . . .
.
.
.
اگر میدونستی چقدر دوستت دارم
برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی
رنگین کمان من
.
.
.
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست
درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست . . .
.
.
.
باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟
وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند . . .
.
.
.
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
.
.
.
چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست
ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی
.
.
.
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد . . .
.
.
.
خدا ابر رو به گریه میاره تا گلها بخندن، پس هر وقت بارون آمد یادت نره بخندی . . .
.
.
.
علم ثابت کرده که شکر در آب حل میشه
پس هیچ وقت زیر بارون نرو ، چون شیرین ترین دوستم را از دست می دم !
.
.
.
باران که می بارد تو در راهی / از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز / با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد / تا شعر باران تو می گیرد . . .
.
.
.
باران رحمت خدا همیشه می بارد
تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!
.
.
.
قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه
یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .
.
.
.
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
.
.
.
حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند
حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی
بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم
دوستت دارم
.
.
.
وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم
پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده . . .
.
.
.
باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند
زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید
آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست
.
.
.
زیر باران با یاد تو میروم ، به دنبال جای پای تو
تو را می پرستم من شبانه ، برای لحظه های شادمانه
برای با تو بودن صادقانه ، می آیم من به پیشت عاشقانه
به تو دل بستم من شاعرانه ، اما افسوس از درک زمانه
چه زیباست راز زمانه ، اگر زندگی باشد یک ترانه
.
.
.
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند
.
.
.
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
.
.
.
بارون و دوست دارم هنوز / چون تو رو یادم میاره
حس می کنم پیشه منی / وقتی که بارون می باره . . .
.
.
.
بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران
.
.
.
باران در گلوی من ابر ِ کوچکی ست ، میشود مرا بغل کنی؟
قول میدهم گریه کم کند
.
.
.
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون
ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست
.
.
.
یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد
وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد
.
.
.
توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی
ابر باش که منتظرت باشند که ببیاری
.
.
.
عشق لالایی بارون تو شباست ، نم نم بارون پشت شیشه هاست
لحظه شبنم و برگ گل یاس ، لحظه رهایی پرنده هاست
لحظه عزیز با تو بودنه ، آخرین پناه موندن منه
.
.
.
وقتی ناله های خرد شدنت زیر پای بارون
نوای دل انگیزی شد چه فرقی می کند برگ سبز کدام درختی . . .
.
.
.
با رفیقت مثل چتر رفتار نکن که هر وقت بارون بند اومد ، فراموشش کنی !
.
.
.
میدونی چرا بارون از پشت شیشه قشنگ تره
چون بدون اینکه خیس بشی احساسش میکنی
مثل دیدن گریه کسی که خیلی دوستش داری ، همینطوره مگه نه
.
.
.
این منم پنهانترین افسانه ی شبهای تو / آنکه در مهتاب باران شوق پیدایی نداشت
خواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنم / زیر باران نگاهت شعر معنایی نداشت . . .