پیامک های عاشقانه و رمانتیک (11)

خسته ام از این زندان که نامش زندگیست
پس قشنگی های دنیا مال کیست ؟

 

***********************************

 

نیستی اما من مانده ام در

فهم صبوری هایت

 

***********************************

 

وقتی که احساست را کشیدی ..

بعد دستانت را بسوزان..

این احساس واگیر دار تر از

این حرف هایی است که

ما به خورد کاغذ هایمان دادیم

 

***********************************

 

جای خالیت درد می کند
فقط کمی مسکن بودنت را می خواهد
بیا اگر نمی خواهی از پای درآورد
این درد لعنتی مرا

 

***********************************

 

احساسم را که رج می‌زنم
بازهم
علاقه ام به توبافته می شود
اما تو
خیالم را از ابتدا میشکافی

 

***********************************

 

ﻫﯿﺲ
ﺣﺮﻑ ﺩﻟﺘﺎﻥ
ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻒ ﺷﻤﺎﺳﺖ
ﺧﺘﻢ ﮐﻼﻡ

 

***********************************

 

لبخَند بر لبَت نشانده ای
من بازهم مشتاق ترازهمیشه
به تماشای خندیدنت نشسته ام
عجب شغل شریفی دارم من

 

***********************************

 

ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﯾﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﻃﻼﻕ ﺩﻫﻢ ﻭﻟﯽ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ

ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻢ

 

***********************************

 

مثل کبریت حالتی غریب دارم
انگار که میدانم ساخته شده ام تا بسوزم

 

***********************************

 

نیلوفر
تنها گلی است که برای زنده ماندن باید دور گل دیگری بپیچد
پس بگذار
برای زنده ماندن
گاهی
نیلوفرت باشم

 

***********************************

 

دیروزم همانند امروزم بود چه کنم که دیروز امید فردایه بهترو داشتم

 

***********************************

 

نزدیکت می شوم ، بوی دریا می آید
دور که می شوم ، صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم
یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟

 

***********************************

 

کاش می فهمیدی که تو از دید من جذاب بودی ؛
دیگران حتی نگاهت هم نمی کردند
و تو چه اشتباهی مغرور شدی

 

***********************************

 

بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی

فقط به این علت که بیشتر از انچه سزاوارش باشی عاشقت بودم

 

***********************************

 

ماههاست
فراموشش کرده ام؛
خاطراتش را هم
ولی
نمی دانم دستانم
چرا هنوز
به نوشتن نامش
ذوق میکنند

 

***********************************

 

آز تنهایی گریزی نیست
بگذار آغوش م برای همۀ ی وقت یخ بزند
نمی خواهم کسی
شال گردن اضافی اش را دور گردنم بیندازد

 

***********************************

 

تاریکی که ترس ندارد
از مردمانی بترس که در روز روشن
قصد تاراج احساست را دارند

 

***********************************

 

تو بریدی و من نتوانستم بدوزم
این تمام قصه بود
ب پایان رسید

 

***********************************

 

خدایا
این سرنوشتی که برایم تجویزکردی
عوارضش عمده است
سینه ام میسوزد
چشمانم خیس میشود
نفسم تنگ میشود
گلویم میگیرد

 

***********************************

 

هیچوقت کسی رو پس نزن که
دوست داره
مراقبته
ونگرانته
چون یک روز بیدار میشی
میبینی ماه رو از دست دادی وقتی که داشتی
ستاره هارو میشمردی

منتشر شده در

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *